جدول جو
جدول جو

معنی عسس باشی - جستجوی لغت در جدول جو

عسس باشی
(عَ سَ)
رئیس عسسان. رئیس شبگردان. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عسس شود
لغت نامه دهخدا
عسس باشی
رئیس شبگردان
تصویری از عسس باشی
تصویر عسس باشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ زَ)
رئیس محاسبان و منشیان: وی (عزب باشی) ریش سفید عزبان و فراشان دفتر است، و دفاتر که در خارج انبار است به تحویل او، و اگر دفاتر مفقود گردد بازخواست آن از مشارالیه میشده. و به دستور دفتر از ارقام و احکام بخط او میرسید. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 43)
لغت نامه دهخدا
(عَکْ کا)
رئیس عکاسان. (فرهنگ فارسی معین) ، عنوان احترام آمیز عکاسان. (فرهنگ فارسی معین) : آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجۀ کمال رسیده، به لقب عکاس باشی سرافراز گردید. (مرآهالبلدان ج 1 ص 20)
لغت نامه دهخدا
رئیس عکاسان، عنوان احترام آمیز عکاسان: آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه کمال رسیده بلقب عکاس باشی سرافراز گردید
فرهنگ لغت هوشیار